رفته قم...برگشته...بی قطاب و سوهان آمده
جمعه, ۲۹ اسفند ۱۳۹۳، ۱۲:۲۳ ق.ظ
خسته ام چون نِی که در آغوشِ قلیان آمده
خسته ام چون لنگه کفشی که بیابان آمده
خسته ام مثل کسی که بعد سالی کارواش
برده تا ماشین خود را، زود باران آمده
خسته ام چون عاشقی که فال او این بار هم
"یوسف گم گشته بازآید به کنعان" آمده
خسته ام مثل کسی که بعد عمری مدرسه
آمده...اما سرِ درس حسابان آمده
خسته ام چون نوعروسی که برای ازدواج
تا بگیرد اذن بابا را به زندان آمده!
خسته ام مثل کسی که بچه اش با پولِ او
رفته قم...برگشته...بی قطاب و سوهان آمده
خسته ام چون کارمندی که به طور سرزده
آخرِ ماهی برایش چند مهمان آمده
۹۳/۱۲/۲۹