روی تو ربیع الاول و موی تو عاشورا
يكشنبه, ۱۵ تیر ۱۳۹۳، ۰۱:۱۵ ق.ظ
تـو را می بینم و گم می کنم اینجا هیاهو را
کــه از رو میبرد چشمان تو چشمان آهــو را
همه از بوی خوش یاد نگار خویش می افتند
من از بوی تو یادآور شدم گلهـای خوشبو را
عزا و عید را یکجا،به ماه چهره ات دیدم
که روی تو ربیع الاول و موی تو عاشورا
کدامین پهنه خورشیدی چو پیشانی تو دارد؟
کدامین کـــوه دارد اقتدار آن دو ابرو را؟
چرا اینقدر زیبایی ؟ چه سحری کرده ای بانو؟
که از رو برده ای با چشمهایت رمل و جادو را
۹۳/۰۴/۱۵