عاشقانه های یک بچه بسیجی

کسی که به وقت یاری رهبرش در خواب باشد زیر لگد دشمنش بیدار می شود

عاشقانه های یک بچه بسیجی

کسی که به وقت یاری رهبرش در خواب باشد زیر لگد دشمنش بیدار می شود

عاشقانه های یک بچه بسیجی

آرمان خواهی انسان مستلزم صبر بر رنج هاست پس برادر خوبم برای جانبازی در راه آرمانها یاد بگیر که در این سیاره رنج صبورترین انسانها باشی.
سید مرتضی آوینی
telegram.me/eghaedi

آخرین مطالب

بررسی عملکرد بازرگان و نهضت آزادی در دولت موقت

پنجشنبه, ۱۵ اسفند ۱۳۹۲، ۰۳:۳۷ ب.ظ

آیا بازرگان انقلابی بود؟


«والله قسم، من از ابتدا با انتخاب شما مخالف بودم، ولی در آن وقت شما را ساده‌لوح می‌دانستم که مدیر و مدبر نبودید ولی شخصی بودید تحصیل‌کرده که مفید برای حوزه‌های علمیه بودید و اگر این گونه کارهاتان را ادامه دهید مسلما تکلیف دیگری دارم و می‌دانید که از تکلیف خود سرپیچی نمی‌کنم. والله قسم، من با نخست‌وزیری بازرگان مخالف بودم ولی او را هم آدم خوبی می‌دانستم. والله قسم، من رای به ریاست جمهوری بنی‌صدر ندادم و در تمام موارد نظر دوستان را پذیرفتم.»

یکی از قسمهایی که امام خمینی در نامه مورخ ۶/۱/۶۸ خود به زبان میآورد مخالفتش با نخست وزیری بازرگان است. دو سوالی که شاید ذهن بسیاری را به خود مشغول کرده باشد چرایی قبول نخست وزیری بازرگان و دلایل پشیمانی امام از این انتصاب است که سعی میشود مستند و مستندل به آن پاسخ دهیم.

چرا بازرگان مأمور تشکیل دولت موقت شد؟

حاج احمد خمینی معتقدند که «دوستان امام، آقای مهندس بازرگان را برای نخست‌وزیری موقت انتخاب و پیشنهاد کردند. امام مخالف بودند، اما به واسطه احترام به نظر دوستان قبول کردند.»

شاید تصریح امام خمینی در حکم انتصاب بازرگان مبنی بر «بنابر پیشنهاد شورای انقلاب» و تاکید بر آن در سخنرانی معارفه که «شورای انقلاب ما پیشنهادشان این بوده است که ایشان رئیس دولت باشند» همه اشاره‌ای به این موضوع باشد که امام خمینی شخصاً نظر مثبتی بر نخست‌وزیری بازرگان نداشته‌اند. با این حال امام خمینی خود را مبرای از مسئولیت این اشتباه نمی‌دانستند. ایشان در سخنرانی ۲۹/۵/۱۳۵۹ به تشریح این اشتباه پرداختند و علت آن را نداشتن تجربه دانستند که علت اساسی آن بود که «ما دو دسته بودیم یک دسته‌مان از مدرسه آمده بودیم و یک دسته‌مان از خارج آمده بودیم. نه ما (مدرسه‌ای‌ها) تجربه انقلابی داشتیم و نه آنها (خارج‌نشین‌ها) روح انقلابی را» به این جهت «دولت موقت را قرار دادیم و خطا کردیم. از اول باید یک دولتی که قاطع باشد و جوان باشد تا بتواند مملکت را اداره کند» انتخاب می‌کردیم. امام خمینی درعین‌حال به ناچاری و عدم آشنایی نیروهای انقلاب نیز در این انتخاب اشاره کردند و فرمودند: «منتها آن وقت ما نداشتیم فردی را که بتوانیم، آشنا نبودیم(به دلیل تبعید ۱۵ ساله از ایران) تا بتوانیم انتخاب کنیم. انتخاب کردیم و خطا شد.» امام خمینی در این سخنرانی مسئولیت این اشتباه را پذیرفتند و فرمودند: «ما یا مقصریم یا قاصر و در هر دو جهت آن در پیشگاه ملت جواب باید بدهیم.»

در آن زمان بسیاری بر این اعتقاد بودند که مسئولیت‌های اجرایی باید در دست شخصیت‌های غیرروحانی قرار بگیرد، حتی خود حضرت امام نیز بر این اعتقاد پافشاری ‌کردند. ثانیاً مسئولیت خطیر اولین دولت اسلامی باید به کسی واگذار می‌گردید که از سابقه و تجربه مدیریتی برخوردار میبود. که حداقل جمع این شرایط در بازرگان جمع بود.

عده‌ای نیز معتقد بودند «باید مجموعه‌ای روی کار می‌آمد که مخالفین و بیرونی‌ها خیلی حساسیت نشان ندهند.» یکی از فواید دولت بازرگان با همه ناکارآمدی‌ها، کم شدن حساسیت آمریکاییان نسبت به انقلاب اسلامی بود، با این همه نمی‌توان گفت اگر یک دولت انقلابی روی کار می‌آمد، از دست آمریکا در آن موقعیت کاری ساخته بود یا نه؟ تجربه نشان داده است که آمریکا در سخت‌ترین شرایط تحقیرآمیز گروگان‌گیری، درحالی‌که ایران انقلابی با بحران داخلی و جنگ خارجی روبه‌رو بود هم کاری نتوانست انجام دهد!

محسن رضایی در مورد انتخاب بازرگان می‌گوید: «اگر امام در اوایل انقلاب بازرگان را بر سر کار نمی‌گذاشت شاید انقلاب به ثمر نمی‌رسید، بازرگان بزرگترین کلاهی بود که امام بر سر آمریکا گذاشت، ایشان نیرویی را به کار گرفت که آمریکا احساس خطر نکند.»

توکلی بینا محافظ حضرت امام در مدرسه علوی درباره نحوه انتخاب شدن بازرگان و اتمام حجت‌های امام با ایشان می‌گوید: « امام سه نکته را به بازرگان گفتند که او هم قبول نکرده بود، اما بعدا در سخنرانی‌هایشان افشا شد. یکی اینکه حضرت امام گفته بود در انتخاب مسئول و وزرا دقت کنید تا کسانی که حداقل پیراستگی اسلامی دارند را انتخاب کنید که بازرگان نپذیرفته بود …امام از ابتدا هم خواستار هماهنگی دولت موقت با شورای انقلاب بودند و بر آن هم تاکید می‌کردند… موضوع دیگر هم راجع به رابطه با کشورهای خارجی بود که از ابتدا امام حساسیت داشتند که نهضت آزادی گرایشش در کشورهای خارجی به چه سمتی است.»

چرا امام از نخست‌وزیری بازرگان پشیمان شد؟

امام از گرایشات فکری بازرگان باخبر بود ولی اصرار بزرگانی چون مطهری و بهشتی سبب شد چنین تصمیمی بگیرد. برای یادآوری میتوان به چند نمونه از این انحرافات اشاره کرد:

در دیدار مهر ۵۷ بازرگان با امام در پاریس وی سه انگشتش را جلو امام گذاشت و گفت: «آقا! ایران سه رکن دارد: شاه، ارتش و آمریکا. شما می‌گویید شاه برود، اولا کجا برود؟ شاه رفتنی نیست، به فرض برود، با آمریکا و ارتش چه می‌کنید؟ فکر دو رکن دیگر را کرده‌اید؟».

انقلابی نبودن و عدم تمایل برای تغییر رژیم شاهنشاهی در دولت ملی و بازرگان تا حدی بود که حتی در بعدازظهر ۲۲ بهمن ۵۷ که آخرین مبارزات مردم علیه حکومت شاهنشاهی در حال انجام و به ثمر رسیدن بود، بازرگان به جای انجام امور محوله به عنوان رئیس دولت موقت، دنبال مصالحه و سازش با حکومت ستم‌شاهی بود. در همین حال است که بازرگان می‌گوید: «مذاکرات مهمی در جریان است و اگر این مذاکرات موفقیت آمیز باشد، بختیار استعفا میدهد.»! بازرگان ضمن ابراز تأسف از عدم ملاقات بختیار با امام خمینی (ره) در روزهای انقلاب می‌نویسد: «اگر بختیار با امام خمینی ملاقات می‌کرد و از ایشان برای خود تائید می‌گرفت که نخست‌وزیر بماند تا بقیه اقدامات را انجام دهد، از اتلاف نیروها، خونریزی‌ها و از بسیاری خرابی‌ها جلوگیری می‌شد.»

علاوه بر اختلاف ماهوی که بین نظریات امام خمینی و مهندس بازرگان بوده است، بازرگان به دلیل ماهیت ضد کمونیستی، نسبت به آمریکایی‌ها حساسیتی نداشت و این یکی از اختلافات بین امام خمینی و بازرگان بود. امام در پاسخ به محتشمی پور در مورد نهضت آزادی به این اختلافات اشاره کرده و می‌نویسند: «پرونده این نهضت و همینطور عملکرد آن در دولت موقت انقلاب شهادت می‌دهند که نهضت به اصطلاح آزادی طرفدار جدی وابستگی کشور ایران به آمریکاست و در این باره از هیچ کوششی فروگذار نکرده …و این از اشتباهات آنها است».

تکلیف بازرگان با خود برای مدل سیاسی مطلوب برای حکمرانی دینی هیچ گاه مشخص نبود. آقای بازرگان در کتاب «شورای انقلاب و دولت موقت» که انتشارات نهضت آزادی آنرا به چاپ رسانده است در بند پنجم کتاب می‌گوید: «هدف نهایی البته سرنگونی رژیم است اما در مرحله اول، رفتن شاه، در مرحله دوم نظارت و محدودیت جانشینان او در چارچوب قوانین موجود و آزادی‌ها، سوم کارکردن روی افکار و افراد و تشکل و تربیت و تجهیزات و بالاخره در مرحله چهارم تبدیل به جمهوری اسلامی.» همین بازرگان موضع خود را در این زمینه بعد از پیروزی انقلاب تغییر می‌دهد ایشان در کتاب خود تحت عنوان «انقلاب ایران در دو حرکت» در صفحه ۹۲ می‌گوید: «ضدیت با گذشته و ارزش‌ها آن‌قدر شدت یافته بود که آزادی برای ملت و حکومت شورایی یا به ‌اصطلاح فرنگی آن دموکراسی یا حکومت مردم بر مردم، حالت لکه حیض را پیدا کرده، از بردن نام آن نیز می‌بایستی حذر داشت. از جمله گناهانی که برای دولت موقت و نخست وزیر آن می‌شمردند اصرار بر عنوان جمهوری دموکراتیک اسلامی بود.» جناب بازرگان آنجا می‌گفت من پایبندی به جمهوری اسلامی دارم، اینجا می‌گوید من پایبندی به جمهوری دموکراتیک اسلامی دارم! چنین التقاطی به تصمیم گیریهای ضد و نقیض در دولت موقت دامن می­زد.

بازرگان و یارانش در حل مسئله کردستان و بحران ایجاد شده توسط گروه‌های تجزیه‌طلب با فرصت سوزی و باج‌دهی نتوانستند منافع ملت را تأمین نمایند. در کتاب خاطرات آیت‌الله مهدوی آمده است: «آنها معمولا به یکی از روستاها در بالای کوه که رهبران کرد آنجا پناه گرفته بودند، می‌رفتند و با احترام و صلوات به ملاقات آنها می‌رفتند و به خصوص با عزالدین حسینی مذاکره می‌کردند. این چقدر برای دولت و نظام اسلامی ننگ بود که اعضای دولت با التماس به آنجا بروند. واقعا اگر فرمان امام در برابر حمله‌ای که در سنندج علیه نیروهای نظامی شد، نبود، چیزی نمی‌توانست مانع پیشرفت آنها باشد.»

علاوه بر آن بازرگان اعتقادی به بازداشت و مجازات انقلابی نظامیان و وابستگان به رژیم قبل نداشت. درحالی‌که همین اهمال در پاک‌سازی افراد بعدها وقایعی چون کودتای نوژه را در پی داشت.

یکی دیگر از اقدامات دولت موقت به ریاست بازرگان لغو خرید تسلیحات نظامی از آمریکا بود. مورخین می‌گویند که این اقدامات قوه دفاعی کشور را در ابتدای انقلاب به شدت کاهش داد. بعضی جاها مطرح می‌شود که بررسی وضعیت کشور از سوی کشورهای دیگر مثل عراق رصد می‌شد که قوه دفاعی ایران با لغو قراردادهای تسلیحاتی پایین آمده است و موقعیت برای تهاجم آمده است؛ این در حالی است ابراهیم یزدی در جوابیه‌ای به ماهنامه اندیشه پویا می‌گویند: «ما از جنگ عراق و ایران اطلاع داشتیم.»

در مسئله مجلس خبرگان قانون اساسی و تصویب اصل ولایت‌فقیه آنگاه که نتوانستند از تصویب آن در مجلس جلوگیری کنند، طرح انحلال مجلس را طراحی نمودند که با واکنش عتاب آمیز حضرت امام روبرو گردیدند. آیت‌الله مهدوی کنی درباره خصومت بازرگان و دولت موقت با اصل ولایت‌فقیه می‌گوید: «وقتی در دولت شنیده شد که می‌خواهند مساله ولایت‌فقیه را در قانون اساسی بگنجانند؛ سامی -وزیر بهداری- با عصبانیت میگوید ما نمی‌گذاریم این کار بشود؛ یعنی چه؟ ولایت‌فقیه یعنی چه؟ این برای ما مورد قبول نیست. به خدمت امام می‌رویم و می‌گوئیم که ما اصلا خبرگان را تحریم می‌کنیم و چنین و چنان می‌کنیم… مهندس بازرگان هم حرف دکتر سامی را تائید می‌کرد و همگی تند و عصبانی بودند که چرا مساله ولایت‌فقیه مطرح شده است.»

عدم درک صحیح بازرگان از شرایط انقلاب باعث شد وی در شناخت مسئله‌ها دچار اشتباه شود. بازرگان بارها به فرستادن سه صلوات هنگام برده شدن نام امام خمینی اعتراض کرده بود. وی هنگان سخنرانی‌اش در دانشگاه تهران نیز با تعابیر نامناسبی از امام امت نام می‌برد: «انقلابیون، دولتی انقلابی و بولدوزر‌وار می‌خواهند. امام بولدوزر می‌خواهد ولی من پیکان هستم.» وی می‌خواست به مردم و امام بگویند که من یک چنین دولتی هستم، دولت انقلابی که مثل بلدوزر بزنم و خراب کنم و به پیش بروم، نیستم!

حمایت‌های بازرگان از مجاهدین خلق آن قدر افراط‌گرایانه و مخالف منافع اسلام و ملت بود که صدای سید محمد خاتمی را نیز درآورد وی در سرمقاله روزنامه کیهان با انتقاد از بازرگان می‌گوید: «آقای بازرگان، ضمن تاسف از خون‌هایی که ریخته می‌شود و اثاث و دارایی‌هایی که از بیت‌المال به هدر می‌رود به دفاع از جوانان جانباز!! و نونهالانی برخواستند که جگر کودکانشان و امید مملکت هستند به همان نظم و نسق که در بلندگوهای تبلیغاتی امپریالیسم خبری، می‌شنویم و بدین ترتیب از کسانی دفاع به عمل میآید که خشن‌ترین شکل آشوب را به فرمان رهبران خائن و فراری خود در متن انقلاب ناب و منحصر به فرد ایران برپا می‌کنند… امروز اقای بازرگان براشفته می‌شوند که حتی چرا به اینان آمریکایی می‌گویند آن هم به داعیه سخنگویی از سوی موکلین و از تریبون مجلس شورای اسلامی که هنوز در آتش سوگ نمایندگان عزیزی می‌سوزد که به دست همین جوانان پاکباز! و نونهالانی که مایه امید مردمی هستند به شهادت رسیدند.»

رهبر انقلاب درباره مشکلاتی که دولت موقت برای آینده انقلاب ایجاد کرده بود می‌گوید: «ما می‌گفتیم وزرا باید کسانی باشند که هم انقلابی باشند، [هم] ضد امپریالیست باشند و هم مسلمان و عمیقاً معتقد به اسلام باشند… ما می‌گفتیم مثلاً فلان وزیر را قبول نداریم و… و رئیس دولت موقت به ما می‌گفت اگر اینها را شما قبول نکنید، من ناچارم استعفا بدهم. حالا شما ببینید وضعیت ما را در مقابل تهدید به استعفا از طرف رئیس دولت موقت. آنهم کی؟ ۲۰ روز پس از تشکیل دولت.»

درایت امام در قبول استعفای دولت موقت را میتوان از نامه سال ۶۴ بازرگان به امام بوضوح درک کرد. امام مسئولیت دولت را از کسی میگیرد که قدرت تحلیل جامعه ایران را به اندک اندازه ای ندارد چرا که در اوج اقتدار، قدرت و محبوبیت امام می­نویسد:«رهبری انقلاب نه تنها از مواضع اولیه خویش عدول می‌کنند بلکه هیچ‌گونه مشروعیت و مقبولیتی نزد مردم ندارند.» این ادبیات بعدها در نامه حاج احمد خمینی به آیت‌الله پسندیده نیز مورد اشاره و گلایه ایشان قرار می‌گیرد. ساده اندیشی، عدم بصیرت در انتخاب افراد پیرامونی، بیکفایتی فکری و سیاسی منجر به سقوط دولت موقت میشود. دولتی که میتوانست با حمایت بی دریغ امام یکی از قدرتمندترین قدرتهای ایران باشد.

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">